همدلی سنگ بنای هر پروژه طراحی موفق است. میزان درک و همدلی شما با کاربران خود در نهایت نتیجه طراحی شما را تعیین می کند. آیا کاربر پسند خواهد بود – راه حل مناسبی برای مشکل کاربر؟ یا به این دلیل که هرگز به طور کامل متوجه نشده اید که کاربران شما از کجا آمده اند، علامت را از دست خواهد داد؟ به عنوان یک طراح، اتخاذ یک طرز فکر طراحی بسیار مهم است. این به معنای ایجاد همدلی در هر فرصتی است. با کاربران خود آشنا شوید، نقاط دردناک آنها را طوری تجربه کنید که گویی متعلق به شما هستند و از این همدلی برای تصمیم گیری هوشمندانه طراحی استفاده کنید. در این راهنما، همه چیزهایی را که باید در مورد همدلی بدانید را پوشش خواهیم داد. چرا اینقدر مهم است؟ در کجای فرآیند تفکر طراحی قرار میگیرد و مهمتر از همه، چگونه میتوانید به یک طراح همدلتر تبدیل شوید؟
همدلی به عنوان «عمل درک، آگاه بودن، حساس بودن و تجربه نایب از احساسات، افکار و تجربه دیگران بدون اینکه احساسات، افکار و تجربه به طور کامل به شیوهای واضح و عینی ارتباط برقرار شود» تعریف میشود. این توانایی قرار دادن خود را به جای دیگران توصیف می کند. برای دیدن واقعی جهان از چشمان خود در یک زمینه یا موقعیت معین. در یک زمینه اجتماعی، همدلی اغلب ما را به اقدام وادار می کند. اگر می بینیم که مردم رنج می برند یا در حال مبارزه هستند و می توانیم با وضعیت آنها همدلی کنیم، ناچاریم به نحوی به تسکین آنها کمک کنیم.
طراحان باید برای کاربران خود همدلی ایجاد کنند تا مسیر درستی را اتخاذ کنند. درک احساس کاربر هنگام تعامل با یک محصول یا رابط کاربری خاص مهم است. آیا طرح این وب سایت احساس ناامیدی را برمی انگیزد؟ کاربر هنگام حرکت در این برنامه چه احساساتی را تجربه می کند؟ در ایجاد همدلی، طراحان می توانند محصولاتی ایجاد کنند که واقعاً کاربر را خوشحال می کند و زندگی آنها را آسان می کند. بدون این همدلی، فرآیند طراحی فاقد آن تمرکز کاربر محوری است که اغلب تمایز بین موفقیت و شکست محصول را مشخص می کند.
ما می دانیم که همدلی بسیار مهم است – بنابراین در کجای فرآیند تفکر طراحی قرار می گیرد؟ همدلی نقطه شروع هر پروژه طراحی در نظر گرفته می شود و فاز اول فرآیند تفکر طراحی را تشکیل می دهد. در طول مرحله همدلی، طراح زمانی را صرف شناخت کاربر و درک نیازها، خواسته ها و اهداف او می کند. این به معنای مشاهده و تعامل با افراد به منظور درک آنها در سطح روانی و عاطفی است. مرحله همدلی از شما می خواهد که فرضیات خود را کنار بگذارید. این طبیعت انسان است که فرض کنیم دیگران در موقعیت های خاص مانند شما فکر و احساس خواهند کرد، اما البته همیشه اینطور نیست. اولین گام در همدلی با کاربران خود این است که دیدگاه خود را نسبت به دنیای اطراف خود به حالت تعلیق در آورید تا به طور واقعی آن را از چشم کاربران خود ببینید. وقتی صحبت از تفکر طراحی و طراحی انسان محور می شود، زمان آن رسیده که حدس زدن را متوقف کنید و شروع به جمع آوری بینش واقعی در مورد کاربر کنید!
طراحی همدلانه به جای «متوسط»های فرضی، نیازهای واقعی کاربر را برآورده می کند. یکی از اهداف اصلی مرحله همدلی، شناسایی نیازها و رفتارهای کاربر است که پنهان یا بیان نشده است. به عنوان یک طراح، مهم است که بین آنچه مردم می گویند در یک موقعیت خاص انجام می دهند و آنچه واقعا انجام می دهند، تمایز قائل شوید. در واقعیت، کاربران ممکن است عادتها یا خواستههایی داشته باشند که از آن آگاه نباشند، بنابراین برای طراح ضروری است که کاربر را در عمل مشاهده کند. تحقیق و طراحی همدلانه به حقایق مربوط به کاربر، مانند سن یا مکان آنها مربوط نمی شود. بلکه بر احساسات آنها نسبت به یک محصول و انگیزه های آنها در موقعیت های خاص متمرکز است. چرا آنها رفتار خاصی دارند؟ چرا آنها ترجیح می دهند این کار را به جای آن انجام دهند؟ چرا وقتی با صفحه یا صفحه خاصی نمایش داده می شود، به جای آن جا کلیک می کنند؟ اینها انواع بینشهایی هستند که در مرحله همدلی کشف خواهید کرد و به شما کمک میکنند تا تجربیات کاربری ایجاد کنید که به مخاطبان شما پاسخ دهد.
هر کسی که به دنبال ایجاد حرفه ای در طراحی UX است، باید بر هنر همدلی تسلط داشته باشد. تحقیقات زیادی وجود دارد که نشان می دهد همدلی یک ویژگی شخصیتی ثابت نیست. طبق بزرگترین مطالعهای که تاکنون در مورد مبنای ژنتیکی همدلی انجام شده است، تنها 10 درصد از تغییرات بین شفقت و درک افراد به ژنها مربوط میشود. این نشان می دهد که همدلی را می توان آموخت و بهبود بخشید. قبل از اینکه به روشهای خاص مورد استفاده در مرحله همدلی بپردازیم، بیایید در نظر بگیریم که چگونه میتوانید خود را برای تبدیل شدن به یک طراح همدلتر آموزش دهید.
شما می توانید به سادگی با تبدیل همدلی به بخشی از زندگی روزمره خود – با خم کردن و آموزش عضله همدلی خود، اگر بخواهید، همدل تر شوید. سعی کنید آگاهانه اطرافیان خود را مشاهده کنید و با احساسات آنها همدلی کنید. هرچه بیشتر همدلی را در دنیای بیرون تمرین کنید، راحتتر میتوانید وقتی نوبت به پروژه طراحی بعدیتان میرسد، خود را به جای کاربر قرار دهید.
قدرت حالات چهره تحقیقات نشان داده است که انعکاس حالات صورت افراد دیگر می تواند به شما کمک کند تا احساسات آنها را احساس کنید. محققان دانشگاه UCLA دریافتند که اعمال همدلانه، مانند تقلید حالات چهره یک فرد، فعالیت بسیار بیشتری را در مراکز عاطفی مغز نسبت به مشاهده صرف این حالات صورت، تحریک می کند. برای مثال، وقتی می بینید که فردی انگشت پای خود را خرد می کند، ممکن است با عمل تقریباً بازتابی پیچیدن آشنا باشید. وقتی درگیر مکالمه میشوید یا کاربران خود را مشاهده میکنید، سعی کنید حالات چهره آنها را به عنوان راهی برای ایجاد همدلی تقلید کنید.
طرز فکر یک مبتدی را در نظر بگیرید (گوش دهید، قضاوت نکنید!) همانطور که قبلا ذکر شد، کنار گذاشتن مفروضات شما در ایجاد همدلی کاملاً حیاتی است. به عنوان یک انسان، همه ما با پیش داوری ها، تجربیات و تصورات نادرست خود آمده ایم. اینگونه است که ما دنیای اطراف خود را درک می کنیم. با این حال، اینها می توانند توانایی ما برای ایجاد همدلی را مختل کنند. هنگام گوش دادن و تعامل با مردم، عادت کنید قضاوت ها و پیش فرض های خود را به حالت تعلیق در آورید. شما می توانید آن را به عنوان یک تنظیم مجدد ذهنی در نظر بگیرید. ذهنیتی “تهی” و عاری از هر گونه عقاید و باورهای از پیش تعیین شده را در نظر بگیرید. واقعاً با دقت به آنچه دیگران می گویند گوش کنید، و بینش های عمیق تری در مورد اینکه چگونه آنها به عنوان یک شخص نشان می دهند، خواهید دید.
به زبان بدن توجه کنید از نحوه ایستادن یک فرد و محل قرار گرفتن بازوهایش، تا کوچکترین بیان. تنها از زبان بدن می توان چیزهای زیادی استنباط کرد. در تلاش خود برای تبدیل شدن به یک طراح همدل تر، یاد بگیرید که این سیگنال های فیزیکی را مطالعه و تفسیر کنید. برای اطلاعات بیشتر در مورد خواندن زبان بدن در حین تعامل با کاربران خود، به این راهنمای دو قسمتی نگاهی بیندازید: درک زبان بدن در تحقیقات UX – بخش اول و دوم.
در مرحله همدلی فرآیند تفکر طراحی، باید هم کاربران خود را مشاهده کرده و هم با آنها درگیر شوید. بسیاری از تکنیک های ایجاد همدلی وجود دارد که می توانید از آنها برای به دست آوردن درک عمیق تری از نحوه تیک زدن کاربران خود استفاده کنید. بیایید نگاهی به برخی از محبوب ترین روش های همدلی بیندازیم.
مصاحبه های همدلی یکی از راه های ایجاد همدلی، انجام مصاحبه های همدلانه است. کلید یک مصاحبه همدلی موثر این است که آن را به عنوان یک گفتگوی باز ساختار دهید. سعی نکنید جلسه را با لیستی از سوالات هدایت کنید. به یاد داشته باشید، هدف این است که تا آنجا که ممکن است بینش را کشف کنید – نه تایید یا نفی یک ایده از پیش تعیین شده. مدرسه Stanford d.school نکات بسیار خوبی در مورد مصاحبه برای همدلی ارائه می دهد، مانند پرسیدن مداوم “چرا؟” (حتی اگر فکر می کنید قبلاً پاسخ را می دانید!)، سؤالات غیر دودویی بپرسید، داستان سرایی را تشویق کنید و به نشانه های غیرکلامی توجه کنید. یکی از مهم ترین نکاتی که در انجام مصاحبه همدلی باید در نظر داشت این است که باید حضور و توجه داشته باشید. با یادداشت برداری حواس پرت نشوید؛ یک ضبط کننده تنظیم کنید یا شخصی را در آنجا داشته باشید که برای شما یادداشت برداری کند.
همچنین بسیار مفید است که کاربران خود را در حال عمل مشاهده کنید، چه در محیط طبیعی آنها و چه غوطه ور در یک موقعیت خاص. مشاهده کاربران خود، چه از طریق عکاسی یا فیلمبرداری از آنها، به شناسایی نیازها، انگیزهها یا چالشهایی کمک میکند که از آنها آگاه نیستند و بنابراین قادر به بیان آنها نیستند. چندین راه برای مشاهده کاربران شما وجود دارد. یکی از گزینه ها این است که آنها را وارد کنید و در حین تعامل با محصول یا مشکلی که می خواهید برای آن طراحی کنید مشاهده کنید. شما ممکن است از آنها فیلم بگیرید یا صفحه نمایش آنها را هنگام حرکت در یک وب سایت ضبط کنید. گزینه دیگر این است که از کاربران خود بخواهید که در یک بازه زمانی خاص یا در حین انجام وظایف خاصی در زندگی روزمره خود، ژورنال عکس یا ویدیوی خود را نگه دارند. مزیت این کار این است که کاربران شما چندان از تماشا شدن آگاه نیستند و بنابراین ممکن است طبیعی تر عمل کنند.
طراحان در تلاش خود برای ایجاد همدلی و درک واقعی مشکلی که کاربران خود با آن مواجه هستند، اغلب به کاربران افراطی روی می آورند. همانطور که جک استراچان، طراح UX توضیح می دهد، کاربران افراطی کمک می کنند تا مشکل را دوباره طرح ریزی کنند و بینش های جدیدی را کشف کنند: «نیازهای کاربران شدید تا حدودی تقویت شده است. آنها برای حل مشکلاتشان به چیزی کمتر یا بیشتر نیاز دارند/می خواهند. آنها بر خلاف کاربران معمولی اغلب راهحلهایی برای مشکلات موجود پیدا میکنند.»
کنجکاوی مداوم: بپرسید چه، چگونه و چرا؟ در طول مرحله همدلی، باید دائماً به چیستی، چگونه و چرایی رفتار کاربران خود توجه کنید. چارچوب چه-چگونه-چرا می تواند به شما کمک کند مشاهدات (بدون فرض) خود را به انگیزه های کاربر انتزاعی تر ترجمه کنید. صفحه خود را به سه بخش تقسیم کنید و آنچه را که مشاهده کرده اید به صورت زیر تقسیم کنید:
چی؟ به جزئیات آنچه اتفاق افتاده است اشاره دارد: به عنوان مثال، کاربر هنگام وارد کردن جزئیات پرداخت خود در یک وب سایت تجارت الکترونیک اقدامات زیر را انجام داد. چگونه؟ در اینجا نحوه انجام این اقدامات توسط کاربر را در نظر خواهید گرفت. حالات چهره آنها چه بود؟ آیا آنها تلاش زیادی می کردند؟ آیا آنها راحت، ناامید یا گیج به نظر می رسیدند؟ چرا؟ اکنون وقت آن است که در هنگام تکمیل این وظایف، در مورد انگیزهها و احساسات کاربر حدسهای علمی بسازیم.
هرچه بیشتر به نحوه و چرایی رفتار کاربران خود فکر کنید، بیشتر می توانید با آنها همدلی کنید (و برای آنها طراحی کنید!)